آريا1+5
دو دوست در بيابان همسفر بودند. در طول راه با هم دعوا كردند. يكي به ديگري سيلي زد. دوستي كه صورتش به شدت درد گرفته بود بدون هيچ حرفي روي شن نوشت: « امروز بهترين دوستم مرا سيلي زد».
آنها به راهشان ادامه دادند تا به چشمه اي رسيدند و تصميم گرفتند حمام كنند. ناگهان دوست سيلي خورده به حال غرق شدن افتاد. اما دوستش او را نجات داد. او بر روي سنگ نوشت:« امروز بهترين دوستم زندگيم را نجات داد .» دوستي كه او را سيلي زده و نجات داده بود پرسيد:« چرا وقتي سيلي ات زدم ،بر روي شن و حالا بر روي سنگ نوشتي ؟» دوستش پاسخ داد :«وقتي دوستي تو را ناراحت مي كند بايد آن را بر روي شن بنويسي تا بادهاي بخشش آن را پاك كند. ولي وقتي به تو خوبي مي كند بايد آن را روي سنگ حك كني تا هيچ بادي آن را پاك نكند.»
انگلستان نظرات شما عزیزان: ريحانه
![]() ساعت18:42---4 مرداد 1391
عالي بود. ميشه بگيد بخش داستان هاي آموزنده زير نظر كدوم بخشه؟
پاسخ: بخش داستان های کوتاه رو هر 6 کشور مدیریت می کنن. ممنون از تو انگلستان 4 / 5 / 1391برچسب:, :: 15:4 :: نويسنده : سران کشور های 1+5
آخرین مطالب پيوندها
با سپاس فراوان سران کشورهای۱+۵ نويسندگان |
||
![]() |